About رمان تعهد يا عشق
نام رمان :رمان تعهد يا عشق
به قلم :ليلين پيک
خلاصه رمان:
داستان درباره ي دو همخ و نه به اسم ابيگيل و ادموند که در حومه ي لندن ساکن هستن مي باشد تا اينکه ابيگيل کار خود را از دست ميدهد و ادموند به او پيشنهاد ميدهد همراه او براي کار و تعطيلات به کشورش يعني سوئيس برود ولي به او هشدار ميدهد به برادرش رالف نزديک نشود زيرا رالف به دليل شکستي که در زندگي خورده تمام زنان را وسيله ارضاي هوسهاي خود ميبيند و ….
صفحه ي اول رمان:
” قبول کن که مرد درستي تو رو نب**و*سيده بود ”
نه!
ولي صدايي دروني تکرار مي کرد، اعتراف کن، حتي اگر شده فقط به خودت، که اين مرد، مناسب تو است…
با کمال تعجب صداي آرام خودش را شنيد که پاسخ داد: “بله، مرد نامناسب، حالا مي شه … مي شه لطفا بريد؟ ”
لبهاي مرد جمع شد ” تو دنبال يک خيال ميگردي خانم هيلي که فقط مي توني توي روياهات، اونو پيدا کني.
فصل اول
تا زماني که هواپيما فرود خود را آغاز نکرده بود، ابيگل به اين موضوع فکر نکرده بود که چرا او بايد در اين پرواز باشد. هنگامي که آرشيتکتي که ابيگل برايش کار مي کرد بازنشست شد، جانشين او اصرار داشت که منشي خود را با خودش بياورد و ابيگل تماشا کرد تا کارش در مقابل چشمانش از دست برود.
جرج آلوين به او گفته بود” واقعا متاسفم، ولي به نظر مي رسه کاري نيست که من بتونم انجام بدم که تو توي اين شرکت بموني.”
و ابيگل با قلبي شکسته پاسخ داده بود ” درک مي کنم آقاي آلوين،همه کارهايي که براي من انجام داديد برام قابل تقديره، به خصوص هزينه اي که براي تعديل نيرو به من اختصاص داده شد”
و او لبخند زده و سرش را تکان داده بود و حواسش معطوف به موارد ديگري شده بود. Novel: Novel commitment or love
By: Lylyn peak
Summary of the novel:
Story about two Hmkh not named Abigail and Edmund in the suburbs of London residents are used so that Abigail's your job loses and Edmund He suggested that his companion for work and holidays to their country, the Swiss go, but he warns not close to his brother, Ralph, because Ralph failure in life is eaten by all women to satisfy their own lusts, and sees.
The first page of the novel:
"You should not accept that the right man was ** and * S."
No!
But the inner voice repeated, confess, even if only to yourself, that this man is right for you ...
Surprisingly quiet voice he heard replied: "Yes, poor man, now can you please go out ...? "
The man's lips was, "You think you looking for a woman who just Tony Hiele in your dreams, it yourself.
Chapter One
It was not until the plane landed to begin, Abigel to think why he should not be on this flight. When the architects who worked Abigel he retired, his successor, insisted that his secretary to bring him to his work in front of her and watched Abigel lost.
George Alvin had told him "I'm really sorry, but it seems nothing I can do to you in the company to stay."
And Abigel of a broken heart had answered "I understand Mr. Alvin, I did everything I could to Tqdyrh, especially costs for layoffs that were assigned to me."
He smiled and shook his head, and attention was focused on the other.