رمان اوج لذت

رمان اوج لذت Free App

Rated 5.00/5 (5) —  Free Android application by goroh.abnos

About رمان اوج لذت

نام رمان :رمان اوج لذت

به قلم :باربارا کارتلند

خلاصه ي از داستان رمان:
گتا و دو خواهرش مجبورند بعد از مرگ مادرشان خانه محل زندگيشان را به پسرعموي مادرشان تحويل بدهند. تا اينکه نامه اي از پسر عموي ديگر مادرشان سيلويو که در هندوستان است به دست آنها مي رسد. او از مرگ مادرشان بي خبر است و به او خبر مي دهد که به مقام لردي رسيده است و از او مي خواهد يکي از دخترانش را براي ازدواج با او به هندوستان بفرستد تا بعد از ازدواج بتواند فرمانده يکي از ايالت شود.دو خواهر بزرگتر گتا در آستانه ازدواج با مردان ديگري هستند و گتا که محلي براي زندگي ندارد تمايل خود را به اين ازدواج اعلام ميکند.خواهرانش به او مي گويند حتي اگر در خانه غريبها زندگي کند بهتر از اين است که بخواهد با اين مرد که ملقب به کوه يخ است ازدواج کند…….


صفحه ي اول رمان:
هنگام بازگشت از مراسم تدفين مادرش، گتا با خود مي انديشيد که چه بر سر او و خواهرانش خواهد آمد. آنها تمامي عمر خود را در خانه ي زيبا و مجلل ملکه آن زندگي کرده بودند. خانه اي که پدرشان به هنگام ازدواج خريده و بنا به دلايل خاصي متعهد شده بود که پس از مرگ همسرش آن را به پسر عمويش که آرشيتکت و معمار سرشناس و معروفي بود، واگذار نمايد.
گتا با عصبانيت پرسيد: “پدر چطور توانست چنين کاري کند؟”
هنگامي که وکيل و مشاور حقوقي مادرش آنها را مطلع کرد که پس از پايان مراسم سوگواري بايد خانه را ترک کنند، ضربه ي روحي شديدي به آنها وارد شد.
لينت گفت: “آن روزها پدر از راه فروش کتابهايش درآمد بسيار خوبي داشت. علاوه بر اين بابت سپرده هاي پولي اش سود مناسبي به دست مي آورد.”
مادلن با بي حوصلگي پرسيد: “پس اين همه ثروت به کجا رفت؟”
-“آخرين کتاب پدر هرگز منتشر نشد و سپرده ها هم تقريبا از بين رفت.”
گفتگوهايشان بسيار ملال آور و کسالت بار بود. عليرغم تمامي اين مسائل، آنها ناچار بودند طي مراسم سوگواري ظاهر خويش را حفظ کنند. مادر آنها بانو نانتون زن سر شناس و محترمي بود و احتمالاً تمامي اهالي کانتي در مراسم سوگواري او شرکت مي کردند، گرچه آنها در اين قسمت از ورسسترشاير همسايگان زيادي نداشتند اما اهالي بومي دهکده به احتمال زياد در اين مراسم شرکت مي کردند؛ زيرا بانو نانتون زني مهربان، فهميده و دلسوز بود و اهالي واقعا به او علاقه داشتند.
اهالي دهکده ي ليتل ويک، دهکده ي زادگاه بانو نانتون، تنها کساني نبودند که از محبت و توجه او برخوردار بودند. همه ي کساني که از راههاي دور و نزديک در مراسم سوگواري او شرکت کرده بودند، او را به عنوان فرشته اي که از آسمان براي کمک به آنها نازل شده بود مورد تکريم و احترام قرار مي دادند. هرگاه براي هر يک از آنها يا اعضاي خانواده شان مشکلي پيش مي آمد بلافاصله به بانو نانتون روي مي آوردند و از او تقاضاي کمک مي کردند.
براي گتا مشکل بود بپذيرد مادرش زندگي را بدرود گفته است. مادرش پس از کريسمس دچار سرما خوردگي شديدي شده بود و از گلودرد شکايت مي کرد. اين بيماري او را خانه نشين کرده بود، چيزي که هرگز سابقه نداشت. اما دخترانش متوجه شدت بيماري او نبودند. يک هفته قبل از مرگش او ديگر قادر به ترک بستر نبود.
گتا فرياد کشيد: “چطور چنين چيزي ممکن است؟”
دکتر گراهام به آنها گفته بود که بانو نانتون با آرامش کامل هنگام خواب در گذشته است: “اين بهترين نوع مرگ است. اشخاص زيادي آرزوي چنين مرگي را دارند.”
از آنجا که دکتر گراهام هر سه دختر را خود به دنيا آورده بود بسيار به آنها علاقه داشت. اما اکنون با توجه به سن و سالش نمي دانست چگونه مي تواند مسائل و مشکلات اين سه موجود زيبا را حل و فصل کند. آنها اکنون نه تنها محبت مادر، بلکه سرپناه و آشيان خود را نيز از دست داده بودند.
در راه بازگشت از گورستان گتا مرتب از خود مي پرسيد: “چه بايد بکنيم؟… چه بايد بکنيم؟…”
هنگامي که جسد مادرش را در گور نهادند انبوهي از گلهاي رنگارنگ خاک او را پوشاند. از طرف اهالي معروف کانتي تاج گلهاي متعددي ارسال شده بود و اهالي بومي نيز مطابق رسوم خود با در دست داشتن دسته هاي کوچکي از بنفشه هاي لطيف و رنگارنگ در مراسم شرکت کرده بودند. تمام اينها نشاني از عشق و محبت با خود داشت. به هنگام برگزاري مراسم تمامي چشمها غرق اشک بود. گتا با نااميدي به خود گفت: “بدون مادر زندگي ديگر رنگ و بوي گذشته ها را نخواهد داشت.”
خانه ي آنها فاصلهي زيادي با کليسا نداشت. به تدريج که نماي با شکوه عمارت ملکه آن آشکار مي شد، گتا احساس مي کرد ميخواهد گريه کند. اين غير منصفانه بود که آنها همزمان با مرگ مادر، خانه و کاشانه ي خود را از دست بدهند. “چرا پدر چنين کار نامعقولانه اي کرده است…؟” Novel novel orgasm

 By: Barbara Cartland

Summary of the novel:
Gitta and her two sisters have their lives after the death of their mother's house where they delivered their cousin. Until a cousin of the mother is in India at the hands of Silvio they arrive. He is unaware of his mother's death and told him that the position was lordi and asks him to marry one of his daughters send him to India to be married after the commander of one of the state Gitta The two older sisters on the eve of marriage with other men and no place to live, which geta announced their intention to marry Myknd.khvahransh say to him, even if you live in a strange house, which is better known as the man who wants to iceberg ...... marry.


The first page of the novel:
When returning from the funeral of his mother, Gitta with the thought that what happened to her and her sisters to come. They all his life lived in the house were gorgeous queen. When married and bought a house that their father had committed some reason after the death of his wife and a cousin who was a famous architect and architect well-known, established.
Gitta angrily asked: "How could the father do that?"
When his mother's counsel informed them that after the mourning ceremony must leave home, they entered a severe trauma.
Lint said: "In those days, parents had a very good income from selling books. In addition, deposits for monetary gain good profit. "
Madeleine asked impatiently: "So where was all this wealth?"
- "The last book was never released, and deposits father almost disappeared."
It was very boring and tedious discussions. Despite all these problems, they had to maintain their appearance during the mourning ceremony. Their mother, Lady Nanton woman eminent and respected, and probably all the people of County funeral he attended, although in this part of the Vrsstrshayr neighbors were important, but the natives of the village is likely to be at the ceremony attended because she Nanton woman, kind, understanding and caring, and people really liked him.
Villagers of Little Vic, her home town of Nanton, were the only ones who love and respect him. All those who attended his funeral from afar and nearly had him as an angel from heaven was sent to help them were revered and respected. If any one of them or their family members was a problem immediately and asked him to be brought on the Lady Nanton helped.
Gitta was difficult to accept her mother said goodbye. His mother after Christmas with severe colds and sore throat, began to complain. The disease sidelined him, something that did not previously. But the severity of his daughters were not found. A week before his death, he was unable to leave the bed.
Gitta shouted: "How is that possible?"
Graham had told them that her doctor Nanton complete peace of sleep in the past: "This is the best kind of death. Many people have such a death wish. "
Since the doctor Graham all three girls had brought into the world was very interested. But now due to his age did not know how can these existing problems to resolve beautiful. They are now not only a loving mother, but had also lost their shelter and nesting.
On the way back from the cemetery Gitta regularly asked himself: "What shall we do? ... What shall we do?"
When his body was laid in the grave a multitude of colorful flowers covered her soil. Many famous people have had the Kantian crown of flowers and indigenous people in accordance with their traditions by having small groups of delicate violets and colorful participated in the ceremony. All of this shows the love and affection with him. During the ceremony, all eyes were tears. Gitta said with disappointment: "No other life mom flavor will not be the last."
Their house was not far from the church. As the magnificent views of Queen Anne mansion was obvious, she felt Gitta wants to cry. It was unfair that they coincided with the death of the mother, to lose their homes. "Why do so irrationally father has a ...?"

How to Download / Install

Download and install رمان اوج لذت version v1.0 on your Android device!
Downloaded 1,000+ times, content rating: Everyone
Android package: ir.roman.ojlezat, download رمان اوج لذت.apk

All Application Badges

Free
downl.
Android
2.3.3+
For everyone
Android app

What are users saying about رمان اوج لذت

C70%
by C####:

عالی بود


Share The Word!


Rating Distribution

RATING
5.05
5 users

5

4

3

2

1