About رمان خواهران غریب
نام رمان :رمان خواهران غریب
نویسنده به قلم :اریش کستنر
خلاصه ي از داستان رمان:
داستان درباره ي دو خواهر دوقلو هستش که بي خبر از وجود يکديگر نزد پدر و مادري که اکنون با هم زندگي نمي کنند، به سر مي برند، دست تصادف اين دو را به ديدار هم مي کشاند و …
صفحه ي اول رمان:
راستي شما ميدانيد «زه بول » کجاست؟ مقصودم ان دهکده کوهستاني است. «زه بول» در کرانه درياچه «بول زه:؟ نه؟ عجيب است. از هرکسي م يپرسم نميداند «زه بول » کجاست! در هر حال «زه بول» در کرانه درياچه «بول زه» بايد محلي باشد که از انهايي که ان را مي شناسند سوال نکرده ايم. البته اين تعجب ندارد. چنين چيز ي امکان دارد.
بسيار خوب، حالا که «زه بول » در کرانه درياچه «بول زه» را نمي شناسيد ، لابد اسم شبانه روزي ييلاقي بچه ها ( که در اين دهکده واقع شده است ) به گوشتان نخورده است. انجا يکي از معروفترين شبانه روز هاي دختر بچه هاست. حيف شد، ولي اين هم مهم نيست. شبانه روز هاي بچه ها مثل نان ماشيني و گلهاي صحرايي ؛ شبيه يکديگرند. اگر يکي از انها را ديده باشيد ميتواتپنيد تصو رکنيد که اين شبانه روزي هامثل کندوها ي بزرگ پر از زنبور هستند. صداي خنده وارجي ، قهقهه و فرياد مانند وزوز پي در پي کندوي زنبورها قطع نمي شود. اين شبانه روز ها ي ييلاقي ؛ کندوي شادي و سرور کودکان هستند و هر قدر که تعداد انها زياد باشد باز هم کم است.
البته شبها ، هيولاي سيه چرده اي که «دوري از خانه » نام دارد، در خوابگاه کنار تختها مي نشيند. دفترچه حساب و مداد سياه رنگ خود را بيرون مي اورد و با قيافه در هم کشيده ؛ قطره هاي اشکي را که در چشم کودکان جمع شده است با قطره هايي که قبلا ريخته شده و يا بعدا ريخته خواهد شد ؛ حساب ميکنند. راستي شما او رانديده ايد؟
اما همين که صبح شد ؛ اين هيولاغيب ميشود . انوقت است که صداي ليوان هاي شير که تق تق به کف نعلبکي ها ميخورد بلند ميشود و بعد باز هم سر و صداي بچه ها بلند ميشود که خودشان را دسته دسته توي اب خنک و سبز رنگ درياچه مياندازد. جيغ مي کشند ؛ خنده راه مي اندازند. صداي خروس در مي اورند دست و پا ميزنند ؛ شنا ميکنند و يا دست کم اداي شنا کردن را در مي اورند.
در زه بول کنار درياچه بول زه همان جا که داستاني را که حالا براي شما نقل ميکنم اتفاق افتاد وضع چنين است. بايد بعضي وقتها هوش و حواستان را کاملا جمع کنيد تااز همه چيز درست و حسابي سر در بياوريد. اوايل همه چيز خيلي ساده و راحت پيش ميرود ؛ اما در فصلهاي بعد اوضاع پيچيده ميشود ، پيچيده و تحرکي اميز.
در حال حاضر همه توي درياچه اب تني ميکنند و دختري که لوييزه پالفي نام دارد و کله اش پر از موهاي فرفري و شيطنتهاي گوناگون است، مثل هميشه وحشتناکتر و پز سر و صدا تر از بقيه بچه هاست. اين خانم کوچولو از وين امده است.
از ساختمان صداي زنگ شنيده ميشود، دوبار ….سه بار.. بچه ها و سرپر ستها از اب بيرون مي ايند.
دوشيزه اولريکه فرياد ميزند:
-زنگ را براي همه ميزنند ؛ حتي براي لوييزه.
لوييزه باصداي بلندي جواب ميدهد:
-دارم ميايم. پيرمرد که قطار سريع السير نيست! Novel novel Weird Sisters
Made by: Erich Kästner
Summary of the novel:
Story about two twin sisters who were unaware of each other with parents who do not live together, to live, the accident also led the two to meet and ...
The first page of the novel:
Right you know, "drainage Bull" Where is it? I mean the village is mountainous. "Bull drain" on the bank of the lake "drains urine? No? it's strange. The Yprsm anyone knows "drainage Bull" Where! However, "Bull drain" on the bank of the lake, "Bull drain" must be local to questions from those who have not known it. Of course, this is not surprising. Such a thing is possible.
Okay, now that the "drainage Bull" on the banks of the lake "drains urine" do not know, maybe called circadian summer kids (which is located in the village) has not been heard. Since day one of the most girl children. It was a pity, but that does not matter. Day, kids like bread machine and flowers of the field; resemble each other. If one of them have seen the boarding Hamsl Rknyd Mytvatpnyd image hives full of bees are large. Varjy laughter, laughter and shouting like buzzing bees frequently not be interrupted. The days of summer, joy and happiness hive children are and no matter how great their numbers are still low.
Of course, at night, monsters Subfusc that "away from home" is, along with beds in dormitories arrive. Book your account and brings out the color black pencil and with a face drawn on it, a drop of tears in the eyes of children gathered with drops that have already been poured and poured or later will count. He is right you have coming in?
But as soon as the morning; it is Hyvlaghyb. Then the sound of knocking glasses of milk a saucer on the floor, and then again there are long-term noise the children themselves en masse into the water cool and green lake complication. Screaming, laughing launch. Dogs've heard they are struggling, swim, or at least taking a swim in the resort.
Bull Lake Bull in drainage gutters where that story that happened now, I quote for you is such a situation. Be sure to fully gather intelligence and sometimes themselves from everything properly to you. Early everything is so simple and easy going, but in later seasons, things become more complicated and mobility coloring.
Now all into the lake swimming and girls are called Lvyyz·h Palfy and his head full of curly hair and various shenanigans, as always horrible kitchen noise than other children. This is Missy from Vienna.
The sound is heard from the building, Two ... Three times guys come out and muzzle-loading sets of water.
Ms Ulrike screams:
-Zng speak for everyone, even for Lvyyz·h.
Lvyyz·h loudly replied:
-Darm come. An old man who does not train!