رمان کاغذ بی خط

نام رمان : رمان کاغذ بي خط

به قلم : تسنيم

خلاصه اي از داستان رمان:
کاغذ بي خط روايت آدمهايي است که زندگي بزرگشون ميکنه ، با تمام فراز فرودهاش و اتفاقات پيش بيني نشده اش باعث رشدشون ميشه .


صفحه ي اول رمان:
پشت ميز آشپزخانه نشسته، خريدهاي فردا را ليست مي کند.
از دستمال کاغذي گرفته تا فنجان. ديروز دختر و پسرهايي که تولد گرفته بودند، يکي از فنجان ها را شکسته بودند.

کاغذ خيس مي شود. سقف چکه مي کند.
شايد اگر قبل تر بود، بدترين اتفاقي بود که مي شد ساعت دوازده شب برايش بيفتد.
اما خيلي وقت بود که بدتريني برايش وجود نداشت. نمي تواند اين وقت شب درِ خانه ي زري خانم را بزند.
خيلي وقت است ياد گرفته بايد خودش کارهايش را بکند. تنها چيزي که به عقلش مي رسد، گذاشتن ظرفي زير سوراخ آب است. فردا صبح اول وقت قبل از اينکه سقف روي سرش خراب شود بايد آقا رحيم را بياورد.
شب ها در حالت عادي خوابش نمي برد چه رسد به حالا که سقف هم بناي چکه کردن گذاشته.
زير کتري هميشه شعله پخش کن هست، مي داند بدون چاي و قهوه دوام نمي آورد. از چايي که در چاي ساز باشد متنفر است.

ليوانش را پر از چاي مي کند.
پشت پنجره، خيابان باران زده را نگاه مي کند، بي هيچ عابري. تنها صداي چکه هاي آب در ظرف است که سکوت خانه اش را مي شکند.
خانه اي که فضايش براي تنهايي او زيادي بزرگ است. امشب صداي چکه ها از تنهايي دَرَش آورده.
هميشه خودش است و تنهايي و شب و سکوت. به جز گاه گداري که سايه و سامان فيلمي بياورند، با هم تماشا کنند. Novel novels paper without line

By: Tasnim

A summary of the novel:
Paper versions of the people who live Bzrgshvn side, with all its ups Frvdhash and unforeseen events cause becomes Rshdshvn.


The first page of the novel:
At the kitchen table, lists the purchases tomorrow.
Tissue paper to the cup. Yesterday, girls and boys, who were born, one of the cups were broken.

The wet paper. The roof is leaking.
Perhaps if earlier, the worst thing that could happen to him twelve o'clock at night.
But so long as there was no worst. Can not beat Ms. Zari night at home.
It is time to learn to do the work himself. The only thing that is his mind, put a container under the water hole. Tomorrow early in the morning before the roof to fall on his head must bring Mr. Rahim.
Normally, could not sleep at night, let alone now that the roof of the building seep up.
The kettle is always Spreaders flame, knows no tea and coffee-lasts. Of tea in tea maker is hated.

Her glass of tea is filled.
The window, the street was rain looks, with no passers-by. Only the sound of water leak within the silence of his home breaks.
Home of the space was too big for her alone. Tonight the drip from the door brought alone.
He is always alone and silent night. When Godard film except that the light in order to bring together watch.